آثار محبت به اهل بیت
محبت مؤمنان به اهل بیت، آثار مثبت فراوانی برای محبان دارد.ما در این نوشتار به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
انسانهای مؤمن هر چه بیشتر خویش را از ناپاکیها و گناهان دور نگه دارند و زنگارهای غفلتزا را از آینه دل خویش بزدایند و در راه مستقیم هدایت گام بردارند، هم محبت آنها به اهل بیت بیشتر میشود و هم آثار این محبت فزونتر میگردد.چون محبت انسان نسبت به محبوب در گام نخستین انسان را به سوی مشابهت و همشکلی با محبوب سوق میدهد و انسان سعی میکند، گفتار و کردارش مشابه و هم سنخ با گفتار و کردار محبوبش باشد.افزایش مشابهت و همشکلی ارواح مؤمنان با اهل بیت کمکم آنها را به سوی انجذاب و اتحاد با ارواح اهل بیت، سوق میدهد.این انجذاب و اتحاد باعث میشود که مؤمنان از آثار و برکات ارواح مطهر آنها بهرهمند شوند.
اگر بخواهیم این معنا را در قالب تمثیلی بیان کنیم، میتوانیم بگوییم:ارواح مؤمنان مثل نور ضعیفی است که درجه و شدت روشنایی آن خیلی کم و از تیرگیهای زیادی برخوردار است.در حالی که ارواح اهل بیت مثل نور واحدی، بسیار روشن و کامل است و هیچگونه ضعف و تیرگی در آن نیست.حال هرچه قدر این نور ضعیف به نور کامل نزدیکتر شود و آن وحدت بیشتر یابد و در آن مستغرق باشد، به هر اندازه که غلبه و احاطه نور کامل به آن بیشتر باشد، نور ضعیف از روشنی نور کامل بیشتر برخوردار خواهد شد. (10)
نمونههایی از این اتحاد ارواح مؤمنان به اهل بیت را میتوانیم، در رفتار محبان علی(ع)مشاهده کنیم.یکی از این محبان عدیّ بن حاتم طائی است.او و فرزندانش از سربازان ایثارگر و عاشق مولای متقیان علی(ع)بودند. سه پسر والا مقام او با نامهای طرفه، طریف و طارف، به خاطر اعتلای حق و نابودی باطل، جان شیرینشان را در جنگ صفین تقدیم راه خدا کردند.عدی پس از گذشت سالها از شهادت فرزندانش، روزی با معاویه برخورد میکند.معاویه برای آزار رساندن به او میپرسد: «این الطرفات؟»(طرفهها، یعنی فرزندانت کجا هستند؟)
عدی پاسخ میدهد:«در جنگ صفین، پیش روی حضرت علی(ع)به شهادت رسیدند.»
-علی در مورد تو انصاف را رعایت نکرد؟
-چرا؟
-زیرا فرزندان تو کشته شدند، اما فرزندان خود او باقی ماندند.
عدی پاسخ جانانهای میدهد و میگوید:«من انصاف را در مورد علی(ع)رعایت نکردم.»
معاویه از این پاسخ متحیر میشود و میپرسد:«چرا؟»
عدی که تمام شخصیت او محو در خصال مولای متقیان است، عاشقانه میگوید:«زیرا علی به شهادت رسید، اما من هنوز زندهام.»
در پاسخ به این سؤال که در فراق او چگونهای، میگوید:«چون مادری که جگرگوشهاش را در دامانش سربریده باشند.» (11)
تذکر این نکته ضروری است که در صورتی ارواح انسانها نسبت به ارواح اهل بیت اتحاد پیدا میکنند که میان محب و محبوب تناسبی وجود داشته باشد.زیرا غرض از محبت صفت خاصی در محبوب است که با مثل خودش در محب مطابقت دارد و محب را بر آن محبت وا میدارد.محبت میان دو شخص، یا به خاطر احسانی است که از محبوب به محب باز میگردد، یا به خاطر کمالات ذاتی محبوب است.
پیامبر گرامی اسلام(ص)در مورد محبت امور همجنس و همنوع چنین فرموده است:«جانها سپاهیان گوناگونی هستند. آنها که همدیگر را بشناسند، با یکدیگر الفت میگیرند و آنها که همدیگر را نشناسند، از یکدیگر جدا میشوند.» (12)
در این حدیث مقصود از سپاهیان گوناگون انواع و اشکال مختلف جانها هستند و مراد از آشنایی جانها با یکدیگر، مناسبت و هماهنگی آنها با یکدیگر است. جانها و ارواحی که از یک نوع باشند، با هم الفت میگیرند، و ارواحی که از یک نوع نباشند، از هم جدا میشوند؛زیرا در صورت اختلاف و تفاوت ارواح، میان آنها مناسبت و الفتی برقرار نمیشود.به همین خاطر است که مشاهده میکنیم، هر نوع جانوری به همنوع خود تمایل پیدا میکند و هر صنفی از مردم، به همنوع خود گرایش دارند؛مثل گرایش:عالم به عالم و جاهل به جاهل، شاه با شاه و رعیت با رعیت، کبوتر با کبوتر، باز با باز و...
گاهی مناسبتی در امور عرضی و جانبی سبب الفت میان ارواح انسانها میشود؛مثل الفت:غریب با غریب، بیمار با بیمار، غمگین با غمگین و عاشق با عاشق.
آوردهاند که کلاغی به کبوتری الفت فراوان داشت.با آن میپرید و با آن دانه میچید.از این عمل تعجب کردند که علت الفت این دو پرنده غیر همنوع چیست.بعد از بررسی مشخص شد که هر دو پرنده لنگ هستند.یعنی یک عامل عرضی آنها را به یکدیگر پیوند داده است.
عرفا بر این باور هستند که اگر عامل الفت، امر ذاتی و جوهری باشد، الفت میان محب و محبوب استمرار مییابد، اما اگر عرضی و جانبی باشد، این رابطه زود از هم میگسلد و این امر عینا در مورد دشمنی نیز صادق است.به همین خاطر گفتهاند:هیچ صداقتی ثابتتر از صداقت جوهرها و هیچ عداوتی شدیدتر از عداوت و اختلاف جوهرها نیست. (13)
بر همین اساس، هر قدر که انسان مؤمنتر شود و به فضایل و کمالات اخلاقی بیشتر متصف شود، روح او با ارواح اهل بیت سنخیت بیشتری مییابد و با آن ارواح مقدسه اتحاد پیدا میکند و در ظل وجود پرفروغ آنها، از کمالات بیشتری بهرهمند میشود.
خداوند به صورت صریح، پاداش رسالت پیامبر گرامی اسلام را«موده فی القربی»معرفی کرده است و میفرماید: «ذلک الذی یبشر الله عباده الذین ءامنوا و عملوا الصالحات قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور» (14)
این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، به آن نوید میدهد: «بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.و هر کس عمل نیکی انجام دهد، بر نیکیاش میافزاییم؛چرا که خداوند آمرزنده و شکر گذار است.»
شأن نزول